سلام
حاج کاظم بود... داشت برامون درد و دل مي کرد... مي گفت اروند گفتيم يازهرا رفتيم اونور... اسير گرفتيم... هنگ کرده بود... گفت ما شب وجب به وجب اروند رو بازرسي کرديم چيزي نديديم!!! شما از کجا پيداتون شد؟!